تجدیدی درس تاریخ

ساخت وبلاگ
"تجدیدی درس تاریخ"
-برای میرزاده عشقی-

نخند وقتی که از میراث حرف می زنم!
دوختن دهان شاعر
فقط نسخه پزشک نبود
و روزنامه نگار را در گذر
سایه های کوچه به گلوله نبستند،
نخند وقتی که از میراث می نویسم!

مجلس برای ملت از نان شب واجب تر
و واجب تر: سرنگ هوا، مرگ، وطن...
پَق... زیر خنده نزن
استبداد چرا عالی نبود
قربان چکمه های بلند
وقتی که از پیشرفت سرخوشند!

ملت در حکم مور و ملخ
و نجیب زاده فمینیست نبود
حسادت رامش کرده بود!
خرج زغال از جیب بقال و طباخ،
کارگر کلنگ بزند سریع
قطار متفقین در راه نماند،
سربازان به صف و مسلح
آماده تسلیم شدن هستند...آخ!

شورای ملی طویله نبود
او لایحه آورد با یابو
قانون ببرد با کامیون،
قانونی که او را بنویسد
ناموسی که او را بشناسد
و کابوسی که فقط رعیت را!

نه... نخند
وقتی که از میراث
از میراثی بر باد رفته
از انقلابی حراج شده
از عقبگردی ناخوانده
از شکست تاریخ حرف می زنم!

عشقی!
دیدی که مردم
برای نان، گرسنگی
برای مسکن، آوارگی
و برای آزادی، اسارت کشیدند
دیدی که مردم برای زندگی مردند!

گریه کن
بر گور بی مرده
بر مرده بی نام
بر نام مسروقه...
گریه کن، عشقی!
بر ممالک محروسه
وقتی نمی نویسیم از میراث مشروطه.

 

هومن ربیعی

#هومن_ربیعی
#شعر_معاصر #شعر_صلح #تاریخ_ایران #میرزاده_عشقی
#مشروطیت #رضاشاه #درس #ه_ر_راهی #peacepoem

شاعر چشمان تو...
ما را در سایت شاعر چشمان تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hoomanrabie بازدید : 155 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:51