شاغل به چه باشیم، بجز شاعرِ چشمانِ تو بودن
گیسویِ غزل بافتن و، ترانه گویانِ تو بودن؟
از دیدِ خردمند همه حیرتِ مَحض است جهانی
خوب است برایِ منِ دیوانه، به حیرانِ تو بودن
ای سیرتِ تو خوب! کجا، پشتِ کدام آینه هستی؟
گُم تر شده ام در طلبِ صورت پنهانِ تو بودن
دیدار تو را نیست برای منِ دیر آمده اُمّید
اما دِلَکم خوش به همین در صفِ خواهانِ تو بودن
انگار وجودم به نگاهِ تو گرِه خورده، ستاره!
سیّاره ی در تیر رسِ پرتوِ تابانِ تو بودن
راهی شدم و مقصدِ من، مبداءِ راهِ سفرت بود
صد شُکر! نصیبم شده این واله و ویلانِ تو بودن.
#هومن_ربیعی
(خرداد 96)
برچسب : نویسنده : hoomanrabie بازدید : 176