دلِ صبورِ شکسته دوباره شد بیتاب
که ماهتابِ من امشب به در نیامده است
و این همیشه منم: یک نگاهِ خیره به راه
به انتظارِ کسی کز سفر نیامده است
هزار حادثه هر دَم به راهِ عاشق هست
مسیرِ عشق کسی بی خطر نیامده است
نگو که شاید و، حتماً بگو که می آید
میانِ صحبتِ ما تا اگر نیامده است
خدا ز صورتِ ماهَش شبم چراغان ساز
که روزه گیرم و بانگِ سحر نیامده است
ثمر ندارم و پیرم ولی چه می زنی ام
مرا به باغِ جوانان ضرر نیامده است
به ریشه سبزم اگر چه به برگ و بَر زردم
به تک درخت خیالم تبَر نیامده است.
#هومن_ربیعی
برچسب : نویسنده : hoomanrabie بازدید : 175