چکامه بازگشت

ساخت وبلاگ

وقتی به مرزهای شرقی عشق برگردم
به آن بامدادان نخستین جذبه نگاه
به آن لحظه های یخ زده در زمان
آیا دوباره خواهم گفت همان را
همان جمله بی آغاز و پایان را؟
در حضور سیالی خواهم دید
آن تصور سبز خوشبختی را؟

آنجا در جنون مطلق توقف می کنم
برای کشتن خودم آماده می شوم
وقتی از این غروب واپسین مرگ
به مرزهای شرقی عشق برگردم

ترک کردن تو
سخت ترین کار دنیا بود
مثل تمامِ ترک کردن ها
برگشتن داشت:

تو را ترک می کردم و
به تو بر می گشتم!
به تو بر می گشتم و
تو را ترک می کردم!

اما امروز
از پسِ روزها و ماه ها و سال ها
می خواهم آسان ترین کارِ دنیا را
خلاصی از رنج ها را می خواهم:

ترک کردنِ تو را ترک کنم برای همیشه
برای همیشه ترک کنم ترک کردنِ تو را.

شاعر چشمان تو...
ما را در سایت شاعر چشمان تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hoomanrabie بازدید : 156 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 21:08